توضیحات
داستان زندگی مانی، مردی در حدود 40 ساله، خوش تیپ، خوش مشرب و جذاب با روابط عمومی خوب، بسیار زیرک و باهوش، مدیر داخلی دو رستوران خوب شهر را روایت می کند. او سوار بر اتومبیلش در آستانه غروب به طرز بد و عجولانه ای رانندگی می کند زیرا اتفاق بدی در یکی از رستوران ها افتاده و صاحب رستوران او را فراخوانده است. با این حال او در مسیر با دختر جذابی برخورد می کند و از قضا جذب او می شود. با ملاقات دختر، مانی گرفتاری اش را فراموش کرده و سعی در به دست آوردن دختر دارد که در این راه دچار اتفاقات و چالش های فراوانی می شود. او در این مسیر سخت که براساس نیتی غلط بوده خیلی چیزهای زندگی اش را از دست می دهد…
برای شما
0 نظرات
نظر شما با موفقیت اضافه شده است!
نظر شما نمیتواند ثبت شود
0 نظرات