توضیحات
فریبرز برای فرار از خیابانها به کافهی کمال میرود، کافه خلوت است و کسی جز آن دو در کافه نیست. همه چیز عادی به نظر میرسد تا اینکه جوانی با دو کولهپشتی وارد کافه میشود...
برای شما
0 نظرات
نظر شما با موفقیت اضافه شده است!
نظر شما نمیتواند ثبت شود
0 نظرات