دو خواهر با کشف یک راز هولناک و ماورایی که مربوط به والدینشان است، دنیای خود را زیر و رو می کنند.
دریاچه سرخ
یک حادثه غم انگیز نحس شهر کوچک فریا را تکان می دهد و دو خواهر، اوا و سوفیا، را حیرت زده می کند که باعث آنچه در مورد والدینشان می دانند برایشان سوال شود.
بابل
به دنبال جواب درباره جای تقریبی مادرش، سوفیا با دنیای جدیدی آشنا می شود. مردم شهر فریا با خواهران بد می شوند.
پیشکش
جزییات قتل پدر ازکارای گیلن را گیج می کند. سوفیا در زندگی جدیدش بیشتر غرق می شود. مصاحبه اوا یه تغییر ماوراء الطبیعه می کند.
معبد
در سال ۱۹۷۵، النا برای مخالفت با آنچه پدرش از او می خواهد برای مراسم انجام دهد تقلا می کند با آنچه او آینده خود میبیند. دهه نود با چالش های جدیدی فرا می رسد.
خدای آتش
استرلا در مورد عرفان تحقیق می کند تا در مورد مکتب نور که او را به کشف جدیدی می رساند، بیشتر یاد بگیرد.
برنگ خون
خواهران به یک ماموریت مخفیانه میروند که به یک ملاقات پنهانی ختم می شود. سوفیا بین مکتب و اوا یکی را انتخاب می کند.
رستاخیز به نقل از پابلو
گیلن از مصاحبه کردن با اعضای مکتب در جستجوی جواب به ستوه آمده است. پابلو صادقانه با دخترهایش صحبت می کند.
پادشاه تنها
مکتب نور و اهریمن هایش هر چه در توانشان است انجام می دهند تا سوفیا را مجبور کنند مهر پنجم را باز کند. گیلن یک الهام دریافت می کند.