داستان واقعی یک خانواده که در آغاز جنگ جهانی دوم از هم جدا شدند و مصمم بودند زنده بمانند و دوباره متحد شوند.
رادوم
خانواده کورچ عید فصح را در رادوم، لهستان جشن می گیرند. یک سال بعد، شروع جنگ جهانی دوم باعث جدایی ویرانگر شد.
Lvov
هالینا و بلا گذر خود را به لووف آغاز می کنند. سول، نچوما و میلا باید خانه جدیدی در رادوم تحت اشغال آلمان پیدا کنند. آدی به یک واحد لهستانی ارتش فرانسه اجباری می شود.
سیبری
Genek و Herta به یک قطار طاقت فرسا فرستاده می شوند. آدی از طریق دریا از اروپا فرار می کند. هالینا کار جدیدی را در لووف تحت اشغال شوروی آغاز می کند.
کازابلانکا
میلا برای محافظت از فلیسیا جوان دست به هر کاری می زند. هالینا، یاکوب و بلا در لووف با خطر جدیدی روبرو هستند. ادی در مراکش به دنبال Eliska است.
ایلها داس فلورس
هالینا، یاکوب و بلا در جستجوی مفقودان در لووف هستند. آدی و الیسکا تلاش می کنند وارد برزیل شوند. ژنک با یک زمستان سیبری و یک سوال ایمان روبرو است. سول و نچوما روش هاشانا را مشاهده می کنند.
ورشو
در حالی که سول و نچوما در خطر هستند، هالینا تلاش می کند تا برای والدینش پناهگاهی پیدا کند. میلا در ورشو همگون سازی را یاد می گیرد. بلا در کارخانه AVL به دنبال آرامش می گردد در حالی که جاکوب با زندگی تنها در محله یهودی نشین رادوم روبرو می شود.
مونت کازینو
هالینا و آدام برای خشونت قریب الوقوع در ورشو آماده می شوند. Genek ماموریت خطرناکی را آغاز می کند. آدی تلاش می کند تا با سرنوشت نامعلوم خانواده اش ادامه دهد.
ریو
قدرت و امید هالینا مورد آزمایش قرار گرفته است. آدی زندگی جدیدی در ریو می سازد. پایان جنگ باعث جستجوی نهایی خانواده کورچ برای یافتن پاسخ می شود.