شهر مرزی کوچک میرادرو، دختری 12 ساله بنام فورتونا "لاکی" زندگی می کند که جدیدا نقل مکان کرده و به این شهر کوچک آمده است. او در این شهر اسب وحشی به نام اسپریت را می بیند که توسط مأموران دستگیر می شود. اسب از دست مامورها فرار می کند و فوراً فورتونا(لاکی) او را پیدا میکند و با آن اسب دوست می شود.در این حین فورتونا با دو دختر دیگر با نام های پرو گرنجر و ابیگیل استون ، که هر دو صاحب اسب هستند آشنا می شود و آنها به ماجراهای روزمره در سراسر زمین می پردازند.
لاکی و اسپریت شکستنیافتنی
تازه وارد شهر میرادرو ، لاکی برای دوست پیدا کردن در مدرسه تلاش می کند...
لاکی و مسیر خیانتکارانه
لاکی، پرو را متقاعد می کند که یک دور در اسب سواری به او فرصت بدهد، بنابراین او و اسپریت می توانند در مسابقه سالانه باشگاه سادل شرکت کنند.
لاکی و نقشه مرموز
در اولین سفر خود در اردوگاه ، لاک تصمیم به رمزگشایی نقشه گنج قدیمی پدرش گرفت.
لاکی و معضل رقابت
تیم های لاکی با ماریسلا برای ایجاد یک غرفه برای جمع آوری کمک های مالی مدرسه ، خود را در برابر پرو و ابیگیل قرار می دهند.
لاکی و ماجرای آپالوسا
همانطور که لاکی و سازنده زین ، تورو برای کمک به اسبی که مورد غفلت صاحب بی رحم خود قرار گرفته ، نقشه می کشند ، پدر لاکی کار می کند تا فاجعه سد ترک خورده را تعمیر کند.
لاکی و سورپرایز نه چندان مخفیانه
Determined to throw Pru the best surprise birthday party ever, Lucky enlists Abigail's help in planning the event, which quickly gets out of hand.