پس از یورش نورمنها به انگلستان، «راب»، پسر یک جنگلبان ساکسون، و «ماریان»، دختر یک اشرافزاده نورمن، عاشق یکدیگر میشوند و برای برقراری عدالت، مبارزه با فساد و بازگرداندن صلح به سرزمینشان متحد میشوند.
او را میبینم
ما با «رابرت اهل لاکسلی» آشنا میشویم، جوانی ساکسون که جهانش بهدلیل بیعدالتی فرو میپاشد. تلاش او برای جبران یک ظلم شخصی، او را به چیزی افسانهای بدل میکند... نه فقط یک انسان، بلکه یک نماد.
یک شیطان پلید
رابرت لاکسلی، جنگلبان جوان ساکسون، پس از مشاهده اعدام وحشیانه پدرش، سقوط خطرناکی را به سوی انتقام آغاز میکند که افسانهای را شعلهور خواهد کرد.
هیچ مردی نمیتواند برای همیشه پنهان شود
مرگ پسر هانتینگدون، شکاف بین نورمنها و ساکسونها را عمیقتر میکند. راب، متحد قدرتمندی به نام جان کوچک پیدا میکند، اما تعقیب کلانتر بیشتر میشود و یاغیان را به اعماق شروود میکشاند. ماریان وارد دربار خیرهکننده اما خطرناک وستمینست میشود.
علت این ناآرامی
راب و گروهش پول جایزه کلانتر را هدف قرار میدهند - سرقتی جسورانه که اگر در ابتدا منجر به کشته شدنشان نشود، میتواند سرنوشتشان را تغییر دهد.
به آنها برگردید
راب همه چیز را به خطر میاندازد تا خانواده میلِر را از اعدام نجات دهد. در وستمینستر، دنیای ماریان با شنیدن خبر مرگ برادرش دگرگون میشود.