عموی تاکافومی پس از ۱۷ سال از کما خارج می شود و به هوش می آید. او در واقع در این مدت به جهانی دیگر رفته بوده و با قدرت هایی جادویی بازگشته است که...
بالاخره بعد از ۱۷ سال از جهانی فانتزی برگشتم!
پس از هفده سال عموی تاکافومی از کما خارج می شود و به هوش می آید. او از جهانی دیگر صحبت می کند و...
قهرمانان محافظ باید رتبه اول میبودند!
عمو به تاکافومی از ملاقاتش با بانوی یخ، میبل تعریف می کند. بعدتر، تاکافومی با یکی از دوستان قدیمی اش به نام فوجیاما ملاقات کرده و او را به عمویش معرفی می کند و...
من عمو... عمهات هستم، عزیزم
عمو به دنبال راهکاری برای حفظ محبوبیت کانال یوتیوب اش می گردد. او سپس به کمک فوجیمیا می رود و...
تو سالها به من کمک کردی
الف مو طلایی همچنان به دنبال عمو می رود. او می خواهد که با عمو به شام برود. آنها در حال صرف نوشیدنی هستند که موجودی اژدهایی شکل به آنها حمله می کند و...
یادم انداخت که یکبار نزدیک بود به قتل برسم
عمو به یاد می آورد که چگونه پس از یک اتفاق عجیب و نادر، میبل و الف تقریبا او را کشتند و...
آنها مرا در زیرزمین یک نمایش عجیب و غریب انداختند
عمو به یاد می آورد که چطور در گذشته به یک سیرک فروخته شد و چگونه زمانی که در یک سلول زندانی بود جادو را فرا گرفت. او از تاکافومی و فوجیاما سوال می پرسد و...