ریش، دختر دوک، با تناسخ غریبه نیست - بالاخره این هفتمین زندگی اوست. هر زندگی با نامزدی شکسته او دوباره شروع می شود. او که یک تاجر، یک خدمتکار و یک شوالیه بوده است، اکنون میل به اوقات فراغت دارد. اما دنیای او زمانی تغییر می کند که یک شاهزاده، که
نامزدی که مرا کشت
ریشه ایرمگارد ورتزنر، دختر یک دوک، رازی دارد: او در بیست سالگی می میرد و به لحظه ای پنج سال قبل بازمی گردد. با شروع حلقه هفتم او، او قسم می خورد که زندگی طولانی و آرامی داشته باشد. سپس مردی که او را در ششمین زندگی اش کشته بود ظاهر می شود
پایتخت طلایی امپراتوری
آرنولد به ریشه پیشنهاد ازدواج می دهد. او با شرایط خاصی پاسخ می دهد که باید رعایت شود. آرنولد قولش را می دهد و او و ریشه به گالخاین می روند. ریشه برای بازدید از کشوری که هرگز به آن نرفته است، هیجان زده است، اما متعجب است که آرنولد واقعاً دنبال چه چیزی است؟
رقص شمشیر با حجاب نازک (روندو)
زندگی جدید ریشه در گالخین با تمیز کردن ویلایی که خانه جدید اوست آغاز می شود. او در یک مهمانی شرکت می کند که در آن او را به عنوان نامزد شاهزاده معرفی می کنند. رقصیدن با آرنولد خاطرات زندگی گذشته او را به ارمغان می آورد و او را تشویق می کند تا کمی ا
تبدیل Knave به یک ادویه مخفی
کین تولی برای ملاقات با ریشه آمده است. وقتی به او میگوید که میخواهد شرکتش کالاهای عروسی او را تهیه کند، او کاری غیرمنتظره انجام میدهد. ریشه می داند که مسیرهای تجاری او می تواند به توقف جنگ کمک کند. آیا او موفق خواهد شد که او را متحد کند؟
نوع دیگری از تجارت
ریشه به کلیسای کوچک می رسد و تئودور را با هشداری در انتظار او می بیند. آرنولد ظاهر می شود و رفتار سرد او با برادرش، ریش را با سوالات بیشتری رها می کند. اما او برای این کار وقت ندارد. او هنوز باید تولی را متقاعد کند که متحد شود!
تنها کسی در جهان
تنها کسی در جهان
لالایی مثل ضربان قلب
ریشه به آرنولد پیشنهاد می کند که با او در ویلای امپراتوری زندگی کند. آرنولد کارهایی را که ریش و خدمتکارانش انجام داده اند تحسین می کند. ریشه از آرنولد خواستار یک مسابقه اسپارینگ می شود تا بتواند تمرینات ویژه ای را که به چنگال امپراتوری داده شده است را
رنگ دریا فراتر از افق
نقشه مخفی ریش به خوبی پیش می رود. سپس، او از آرنولد دعوتی دریافت می کند تا در یک سفر ناشناس به شهر به او ملحق شود. مطمئناً باید برای تجارت رسمی باشد.
بازدید کننده از شمال
همانطور که ریش از باغش برای کایل گیاهان می چیند، میشل، محققی که در زندگی سوم خود زیر نظر او شاگردی کرده بود، در مقابل او ظاهر می شود. بعداً، در مهمانی، ریش متوجه می شود که آرنولد و کایل بی سر و صدا دور می شوند. او آنها را دنبال می کند و می شنود که
یک سیگار معطر شیرین روشن می شود
ریش فعالیت خاصی را از آرنولد مخفی نگه داشته است، اما وقتی او درست در مقابل او ظاهر می شود، دیگر از توجه او فراری نیست. بعداً متوجه می شود که میشل معتقد است که آرنولد تمام شرایط لازم را برای انجام یک آزمایش خاص برآورده می کند
تعیین یک گل برفی
ریش و پرنس کایل برای جلوگیری از سقوط کویول در آینده تلاش می کنند. پس از آماده سازی، آنها فرصت مذاکره مجدد با آرنولد را به دست می آورند، اما همه چیز کاملا طبق برنامه پیش نمی رود. سپس پیامی از تئودور می رسد و بحث آنها را قطع می کند
زیباترین چیز
میشل تصمیم گرفته است که پودر سیاه خود را به چه کسی بدهد، اما ریش قصد دارد از استفاده از تجربیات زندگی گذشته خود و روابطی که در این زندگی ایجاد شده است، جلوگیری کند. آیا او می تواند میشل را متقاعد کند؟ وقتی آرنولد نتایج توطئه او را ببیند چه خواهد کرد