امیرعلی با مدرک دکترا، در جستجوی شغلی آبرومند است که سرنوشت او را در معرض انتخابی سخت قرار میدهد. او فرزند یک نانوا در سطح پایین شهری است و بر حسب اتفاق با استاد خود روبرو می شود و از آنجا صفحه روزگارش ورقی متفاوت می خورد، امیر علی در این مسیر فراز و نشیب های بسیار را تجربه می کند و در نهایت ...
قسمت اول
امیرعلی، با مدرک دکترا همچنان بیکار است و برای ازدواج با نامزدش «نازنین» تنها با همین مانع روبرو است. او به همراه «بابک» دوست صمیمی اش در پی یافتن شغلی آبرومند است تا این که در یک شرکت آرایشی بهداشتی استخدام می شود. اما...
قسمت ۲
امیرعلی و بابک درحالی که با موتور در حال عبور از چراغ قرمز هستند «دکتر بیژن پیرهادی» استاد دانشگاه سابق امیرعلی را در بنزی شخصیتی می بینند.
قسمت سوم
خانواده امیرعلی برخلاف میل او متوجه این پیشنهاد می شوند و ذوق زده کل محله را با خبر می کنند. اما امیرعلی قصد ندارد این پیشنهاد را بپذیرد و برای پذیرش صدارت وزارت خانه 18 شرط می گذارد.
قسمت چهارم
امیرعلی و بابک وارد خانه می شوند و متوجه می شوند کل محل برای او جشن وزارت گرفته اند و به حل مشکلاتشان امیدوارند. اما امیرعلی باز قصد قبول کردن ندارد تا این که پدر امیرعلی ماجرا را به گونه ای دیگر حل می کند.
قسمت پنجم
امیرعلی به همراه بابک و دایی و پسردایی اش عازم ساختمان وزارت خانه می شوند. استقبال گرمی از سوی خاندان گرجی از آن ها می شود. امیرعلی قصد کار کردن دارد اما با واکنش های عجیبی روبرو می شود.
قسمت ششم
خانواده امیرعلی برای دیدن خبر آغاز به کار او از تلویزیون دور هم جمع شده اند اما با مستند عجیبی روبرو می شوند. گرجی ها برای زمین زدن امیرعلی شروع به نقشه کشیدن می کنند.
قسمت هفتم
حمید گرجی که تیر اولش به سنگ خورده است به دنبال حفره ای در گذشته زندگی امیرعلی می گردد. او به همراه دو نفر از دستیارانش به محل زندگی امیرعلی می روند و به بهانه تحقیق برای ازدواج به سرنخ هایی از گذشته امیرعلی می رسند.
قسمت هشتم
گرجی ها که حسابی موجب بی اعتمادی در امیرعلی شده اند، این بار طرح احداث یک کارخانه با دو هزار کارگر را به امیرعلی می دهند. امیرعلی از پیشرفت کار خوشحال می شود و برای بازدید با گرجی ها به محل اعزام می شود.
قسمت نهم
امیرعلی برای استاندارد کردن محیط کاری وزارتخانه دست به اقداماتی می زند. او یک برنامه ورزش دسته جمعی را راه اندازی می کند. تنها غایب برنامه مستعان، مسئول بایگانی وزارتخانه است.
قسمت دهم
امیرعلی که چندین بار از گرجی ها رودست خورده است ناامید به قصد استعفا نزد پیرهادی می رود اما پیرهادی نه تنها استعفای او را نمی پذیرد بلکه همه گرجی ها را به خط کرده و با آن ها اتمام حجت می کند.
قسمت یازدهم
گزارشی از کارشناسان محیط زیست به امیرعلی می رسد که نشان می دهد 20 درصد آلودگی شهر تهران از یک کارخانه تولید رب است. امیرعلی با دیدن گزارش ها دستور تعطیلی کارخانه را می دهد.
قسمت دوازدهم
امیرعلی که تصمیم به حل جدی مشکلات دارد، به پیشنهاد مستعان لیستی از نیروهای غیرمرتبط به وزارت هماهنگی تهیه می کند و آن ها را یک به یک مصاحبه می کند و به سازمانی که مرتبط با تخصص ایشان است می فرستد.
قسمت سیزدهم
امیرعلی که از شایعات و دروغ پردازی ها خسته شده است برای بار دوم و این بار مصرانه تر نزد پیرهادی می رود و استعفا می دهد. اما پیرهادی با بیان این که خود او نیز به مشکلات داخل وزارتخانه واقف است از او می خواهد کم نیاورد و به جلسه رای اعتماد برود.