یک مدرس روانشناسی اهل استانبول به نام شاهسو، برای سخنرانی به شهر آدانا سفر می کند. او در این شهر با مردمی روبرو می شود که منتظر تحقق یک پیشگویی تاریخی هستند و...
رنجهای زندگی
شاهسو با پدربزرگش روبرو می شود و به او اصرار می کند که به اشتباهات گذشته اش اعتراف نماید. ماران هنگامی با شاهسو ملاقات می کند که...
گفتههای باران
پیروان فرقه مار، فاجعه آناورزا را نشانه مشکلاتی می دانند که در آینده به وقوع خواهد پیوست. شاهسو نگران است که مبادا کسی او را تعقیب کند و...
تعادل ناپایدار
شاهسو پس از یک رویارویی هولناک در مدرسه، باور میکند که دچار توهم شده است. او با جنبه متفاوتی از شخصیت پدربزرگش آشنا می شود و...
کموزنی غیرقابل تحمل باور داشتن
شاهسو برای اولین بار احساس راحتی و آسایش را تجربه می کند. ماران او را از یک وضعیت خطرناک نجات می دهد، اما شاهسو متوجه می شود که...
تغییرات آینده
شاهسوی مضطرب به همراه ماران، وارد یک مکان خصوصی می شود. در ادامه، وقتی آنها متوجه می شوند که تحت نظر هستند، تصمیم می گیرند که...
آشفتگی به نام زندگی
جیهان با اعمال نفوذ آرون، به تهدیدی برای شاهسو تبدیل می شود. از سوی دیگر، ماران در وضعیتی بسیار بغرنج و طاقت فرسا قرار می گیرد و...
وقوع مجدد عشق
همچنان که وضعیت روحی داوود نگران کننده می شود، او صادقانه به گفتگو با شاهسو می پردازد. تنش ها در میان پیروان فرقه مار شدت می گیرد و...
مار درون من
شاهسو تصمیم می گیرد که به ماران اعتماد کند و تسلیم عشق شود. پس از وقوع آخرین پیشگویی، ماران جنبه پنهان شخصیت خود را آشکار می سازد و...