دو پادشاه انسان و یک الف قاتل با یکدیگر همراه میشوند تا صلح را به سرزمین خود
انعکاسهای رعد و برق
به این دلیل که قلمروی پادشاهی «کاتولیس» در حال آماده سازی برای یک حمله توسط الفهای «مونشدو» است، پادشاه فرزندانش به نامهای «کالوم» و «ارزن» را به یک منطقه امن میفرستد و...
کاری که شده
«رایلا» مصمم است که اشتباهش را جبران کند، به همین دلیل پنهانی وارد قلعه میشود و «کالوم» را گیر میاندازد. «لرد ویرن» راه جدیدی برای مقابله در برابر حمله به پادشاه پیشنهاد میکند و...
طلوع ماه
با فرا رسیدن شب، «رایلا» و شاهزاده بر سر اینکه چه چیزی پیدا کردهاند و برای متوقف کردن حمله، با هم رقابت میکنند. اما ابتدا باید از «کلودیا» عبور کنند و...
تشنه خون
«کالوم» که از پیدا کردن نیروهای جدیدش هیجان زده است، سایرین را راضی میکند تا برای پیدا کردن یک مکعب جادویی به «بنثر لاج» سفر کنند. «کاتولیس» مقدمات تاجگذاری یک پادشاه جدید را آماده میکند و...
تاج و تختی خالی
«کالوم» در تلاش است تا بتواند جادویش را کنترل کند. «ژنرال آمایا» با «لرد ویرن» برخورد میکند. سفری که به سمت پایین رودخانه در جریان است، خطرات وحشتناکی در پی دارد و...
از میان یخ
«رایلا» پس از دعوا با یک سرباز، شاهزاده را به منطقه کوهستانی میبرد. «ویرن» نیز با شروع ماموریت «سورن» و «کلودیا» به آنها دستورات مخفی میدهد و...
خنجر و گرگ
«کالوم» و «ازران» در روستایی نزدیک به دنبال تخم اژدها هستند در حالیکه «رایلا» یک شمشیر جادویی پیدا میکند. «کلودیا» اجزای مورد نیاز یک طلسم ردیابی را جمع آوری میکند و...
کالدرای نفرین شده
«الیس» دوستانش را به سوی «کالدرا» هدایت میکند و به آنها هشدار میدهد که هیولاهای وحشتناکی در آنجا وجود دارد. «وایرن» تلاش میکند «رونان» را به صحبت کردن ترغیب کند و...
واندراستورم
«الیس»، «کالوم» و «رایلا» همگی تلاش میکنند تا از نهایت استعدادهای خود برای رسیدن به قله و نجات تخممرغ استفاده کنند و...