حماسه ای پسا آخرالزمانی که چندین جدول زمانی را در بر می گیرد و داستان بازماندگان یک آنفولانزای ویرانگر را روایت می کند که تلاش می کنند جهان را از نو بسازند و دوباره تصور کنند و در عین حال بهترین چیزهای از دست رفته را حفظ کنند.
چرخ آتش
بعد از اینکه بازیگر مشهور، آرتور لیاندر، به طور غم انگیزی روی صحنه از حال می رود، جیوان چاندری و کریستن ریموندز جوان یک ملاقات اتفاقی دارند و بزودی با تصمیم مهمی روبرو می شوند که می تواند جان آنها را نجات دهد.
اره دستی
بیست سال بعد، کریستن و گروه شکسپیری اش با نام سمفونی مهاجر یک مرد مرموز را در راهشان برای اجرا در سنت دبورای کنار آب، را ملاقات می کنند.
طوفان
در حالی که برای تنها شانس برای زنده ماندن تلاش می کند، میراندا کرول به گذشته اش و قیمتی که رابطه اش با آرتور و دکتر یازده داشته و برایش تمام شده فکر می کند.
روزنکرانتز و گیلدنسترن نمرده اند
بعد از اینکه کرستن سمفونی مهاجر را از مسیر خارج می کند تا راز پیامبر را کشف کند، یه حقیقت بسیار شوم تر آشکار می شود.
فرودگاه سورن سیتی
بعد از فرود غیر منتظره در شهر سورن، همسر سابق آرتور، الیزابت، پسرش، تایلر، و دوستش کلارک با آینده ای نامطمئن روبرو می شوند.
بقا کافی نیست
زمانی که کریستن سمفونی سیار را برای یافتن پیامبر ترک میکند، رهبر گروه دعوتنامهای را به جای بقیه گروه عزادار قبول میکند که باعث شکستن قلب کریستن میشود.
بدرود خانه مخروبه من
در مسیر کشف عمیقترین آسیب روحی خود، کریستن به آپارتمانی باز میگردد که زمانی با ژیوان و فرانک در آن زندگی میکرد.
کی اونجاست؟
کیرستن برای نجات سمفونی مهاجر به شهر سورن می رسد فقط برای اینکه خود را میان یک اختلاف خانوادگی که بیست سال قبل شروع شده بیابد و راهی برای خروج نداشته باشد.
دکتر چوداری
جیوان و کیرستن از اولین زمستان به تنهایی جان به در می برند تا وقتی که یک بحث باعث می شود که جیوان به مسیری غیرقابل انتظار برود.
دایره ناگسستنی
کیرستن نقشه اش را برای نجات سمفونی مهاجر را به اجرا می گذارد در حالی که میراندا در تلاش برای زندگی درست است.