آیومو تاناکا یک دانش آموز دبیرستانی سال اول است که به باشگاه شوگی می پیوندد. او می خواهد مدیر باشگاه، اوروشی یاتومه را در بازی شوگی شکست دهد اما...
تو بانمکی، سنپای
آیومی جنگی پیش رو دارد. اگر بخواهد که اوروشی را در بازی شوگی شکست دهد پیش از آن باید به او اعتراف کند و...
میخوام خوشحالت کنم، سنپای
اوروشی برای رسمی کردن باشگاه شوگی به اعضای بیشتری نیاز دارد. اما ابتدا باید از روز ورزش جان سالم به در ببرد و...
میخوام اولین قرار رو باهم بذاریم، سنپای
آیومی و اوروشی با یکدیگر به فستیوال مدرسه می روند. آنها تلاش می کنند تا اعضای بیشتری را برای باشگاه جذب کنند و...
میخوام باهم وقت بگدرونیم، سنپای
پایان سال فرا رسیده و این مسئله بدین معنی است که کریسمس در راه است. اگر آیومی حرکت درست را انجام دهد، او و اوروشی بالاخره به پیشرفتی دست پیدا می کنند و...
میخوام بیشتر بدونم، سنپای
سال جدید به معنی آغاز جدید است. اوروشی به طور تصادفی با آیومو خارج از مدرسه ملاقات می کند و...
میخوام ازت بگیرمش، سنپای
روز ولنتاین فرا رسیده است و این روز تنها یک معنی دارد: شکلات و نگرانی و دردسر فراوان و...
نمیتونم یهویی بیخیال شم، سنپای
آیومو و اوروشی به همراه تاکرو و ساکوراکو می روند تا ببینند امسال در چه کلاسی هستند. اوروشی متوجه می شود که همکلاسی آیومو شده است و...
این نقشیه که با رها کردنش مخالفم، سنپای
پس از رسمی شدن باشگاه، اوروشی، آیومو را مجبور می کند تا با رین مسابقه دهد. اوروشی می ترسد از اینکه رین ریاست باشگاه را از او بگیرد و...
میخوام خاطره بسازم، سنپای
آیومو از اوروشی می خواهد که آخر هفته را بخاطر کارهای باشگاه با هم بگذرانند. اوروشی از این مسئله ناراحت است و...
نمیتونم عقب بکشم، سنپای
زمانی که آیومو و اوروشی به خانه می رسند و در راه راجع به پدر اوروشی صحبت می کنند. زمانی که آیومو تصمیم می گیرد که برود، پدر اوروشی از راه می رسد و...
میخوام قوی تر بشم، سنپای
در طول گردش کلاسی، اوروشی، ماکی، میکو و هینانو از مجسمه بودای بزرگ دیدن می کنند. در همین هنگام، در مدرسه، آیومو، رین و تاکرو ملاقاتی در اتاق انجمن دارند و...
میخوام برنده بشم و حسم رو بهت بگم، سنپای
اوروشی و آیومو با تلفن با هم صحبت می کنند. در آخرین روز سفر، اوروشی بدون اینکه بداند طلسم خوش شانسی خود را از دست می دهد و...