کوچه مروارید سریالی کودکانه محصول سال ۱۳۹۳ است. کارگردانی این سریال برعهده «سعید سالارزهی» بودهاست و بازیگرانی چون «رامبد جوان»، «علیرضا خمسه»، «آناهیتا همتی» و «عارف لرستانی» در آن به ایفای نقش پرداختهاند و گویندگانی چون «محمد بحرانی»، «کاوه توکلی»، «مهدی شاهپیری»، «مارال حاجیزاده»، «محمد لقمانیان»، «اردشیر منظم» و «محمدرضا هدایتی» در کوچه مروارید به صداپیشگی پرداختهاند.
قسمت اول - ما اومدیم
«مولک» و «دودو» میخواهند برنامهای تلویزیونی و سرگرمکننده تهیه و ضبط کنند. آنها برای تهیه برنامهایی با موضوع دوستی به محله کوچه مروارید میروند ولی در آنجا شاهد رفتارهای متفاوت و شیطنتهای بسیار زیاد «دارچین» و «داداشی» میشوند و...
قسمت دوم - دردسرهای جناب خان
«جنابخان» برای جذب مشتریهای آقای محترم دست به کارهایی میزند که برای اهالی محله، خودش و آقای «محترم» مشکلاتی را بهوجود میآورد...
قسمت سوم - داداشی مردمی می شود
«هیبت خان» میخواهد با انجام تمرینات بسیار زیاد و سخت ورزشی از «داداشی» یک مرد قوی بسازد اما روحیات و علاقهمندیهای «داداشی» با آنچه که در تصور پدرش است بسیار متفاوت است...
قسمت چهارم - مارجان می آید
«داداشی» با تمرینات زیادی که مربیاش «جنابخان» به او داده، تبدیل به شخصیت مورد علاقه پدرش «هیبت خان» شده است. اما با واکنشهای متفاوتی روبهرو میشود که...
قسمت پنجم - خاله بازی یا چک پک
«داداشی» و «جناب خان» هنگام بازی متوجه زورگوییهای «دارچین» میشوند که فقط بازیها و کارهایی که او میگوید را باید انجام دهند از دست او بسیار ناراحت میشوند و تصمیم میگیرند که با او قهر کنند و...
قسمت ششم - کی خودخواه تره؟
وقتی «جناب خان»، «داداشی» و «دارچین» باهم قهر میکنند و هر کدام بسیار ناراحت هستند و احساس تنهایی میکنند، «آقای محترم» تصمیم میگیرد که علاوه بر متوجه کردن آنها به رفتار ناپسند خودخواهی، بین آنها دوستی برقرار کند و...
قسمت هفتم - قشنگ وارد می شود
«آقای محترم» برای انجام کارهایش از «جنابخان» میخواهد که اداره بستی فروشی را برای چند ساعتی به عهده بگیرد، در این هنگام «موقشنگ» که وارد کوچه مروارید میشود، «جنابخان» را با «آقای محترم» اشتباه میگیرد...
قسمت هشتم - دوربین مخفی
«مولک» برای ساخت یک برنامه دوربین مخفی خودش را شبیه دزدها میکند که در این حین اتفاقاتی برای او رخ میدهد و باعث عصبانیت و ناراحتی اهالی میشود...
قسمت نهم - درست حرف بزنیم
«قشنگ» تصمیم دارد مدتی را پیش «آقای محترم» بماند. که در این مدت «آقای محترم» متوجه حرفهای عجیب او و طرز گفتار نامناسب او میشود...
قسمت دهم - شرط بندی ممنوع
«آقای محترم» که از طرز رفتار و صحبت کردن «قشنگ» خیلی راضی نیست تصمیم میگیرد در مدتی که «قشنگ» قرار است پیش او بماند طرز صحیح درست صحبت کردن را به او آموزش دهد...
قسمت یازدهم - هیس! جناب خان هیس!
بازیهای «جنابخان» با «داداشی» و «دارچین» مانع از درس خواندن «قشنگ» شده است، که این مسئله باعث ناراحتی «آقای محترم» و ضعیف شدن سطح درسی و نمرات «قشنگ» شده است...
قسمت دوازدهم - هیس! جناب خان هیس!
«قشنگ» که بسیار بازیگوش است و درس نمیخواند، «آقای محترم» تصمیم میگیرد تا با کمک «خورشید خانم» و ایجاد فضای مناسب و آرام شرایط مناسبی را برای درس خواندن «قشنگ» فراهم کند...
قسمت سوم - بدبیاری های جناب خان
پای «جنابخان» در داخل سوراخی که هیچ کسی نمیداند چگونه بوجود آمده است گیر میکند و کمک «دارچین» و «داداشی» و «موقشنگ» منجر به شکستن آن میشود دردسرهایی را برای «جنابخان» بوجود میآورد....
قسمت چهاردهم - لباس مناسب
در این قسمت اهالی کوچه مروارید در مورد لباس پوشیدن یکدیگر اظهار نظر میکنند که هر شخصی با توجه به شخصیت و شغلی که دارد باید لباس مناسب بپوشد...
قسمت پانزدهم - دردسرهای جناب خان 2
«جنابخان» که به خاطر سوراخهای ایجاد شده در زمین دچار آسیب بسیار شدهاست و خیلی ناراحت است، «داداشی» برای کمک به «جنابخان» به تحقیق در مورد علت ایجاد این سوراخها میپردازد و چیزهایی دستگیرش میشود...
قسمت شانزدهم - هان!!
«مولک» یک برنامه در مورد ترس ساختهاست که در آن هر کدام از اهالی کوچه مروارید را به شکلی میترساند و باعث ناراحتی و ترس آنها میشود به جز یک نفر...
قسمت هفدهم - ترس
«جنابخان»، «داداشی» و «قشنگ» به دنبال راهی هستند تا «دارچین» را بترسانند، اما «دارچین» از هیچ چیز نمیترسد، تا اینکه...
قسمت هجدهم - ترس
«آقای محترم» برای انجام کارهایش از «جنابخان» میخواهد که اداره بستی فروشی را برای چند ساعتی به عهده بگیرد، در این هنگام «موقشنگ» که وارد کوچه مروارید میشود، «جنابخان» را با «آقای محترم» اشتباه میگیرد...
قسمت نوزدهم - گنج
«جنابخان» که میخواهد خودش را برای تست بازیگری آماده کند و در حال تمرین نقش است، «داداشی»، «دارچین» و «قشنگ» که اتفاقی او را میبینند دچار سوءتفاهماتی میشوند و ....
قسمت بیستم - گنج
«داداشی»، «دارچین»، و «قشنگ» با زیر نظر گرفتن «جنابخان» فکر میکنند که واقعاً گنجی درکار هست و میخواهند زودتر از «جنابخان» به گنج دست پیدا کنند، اما...